|
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
چه خوب است که تو هستی! هستی وقتی بیمارم ؛ هستی وقتی بیدارم ؛ هستی وقتی بیزارم ؛ هستی وقتی بی حالم ؛ هستی وقتی بی تابم ؛ خدای من ؛ دلم را اسیر آرزوهای کودکانه مکن ؛ آرزوم رو از من نگیر...... ومرا چون بهار شاداب کن ! خدای زیبای من ! چه خوب است که تو هستی.... وچه خوب است که تو را دارم...! ![]()
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
چه جالب !!! ناز را میکشیم...... آه را میکشیم......انتظار را میکشیم.... فریاد را میکشیم... .. ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشدیم که بتونیم دست بکشیم..... ![]()
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
پارسال با او زیر باران راه می رفتم ![]()
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری ![]() |