تنها ترین ها
برای آن مینویسم که روزی دلش مهربان بود.
درباره وبلاگ


Rozalya

پيوندها
M O B I N
♕ دلشکسته ها ♕
من از پاییز غمگین ترم
سیگنال رایگان بورس
بیا تو دم در بده!
به روز ترینها
صداباران
عاشقانه
عاشقی بد دردیه
شاخه نیلوفر من
اشک گم شده
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روزایه عاشقی و آدرس bee2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 79619
تعداد مطالب : 687
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
Rozalya

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

می سپارم دل به دریا، بی خیال
می شمارم لحظه ها را، بی خیال
می کشم بر دفتر نقاشی ام
نقش های زشت و زیبا، بی خیال
دوره گردی می شوم هر شب چو باد
ميكنم تکرار غزل ها، بی خیال

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

نه چتر با خود داشتی،نه روزنامه،نه چمدان
عاشقت شدم.
از کجا باید میفهمیدم مسافری؟؟؟؟
حالا که رفتی،به سلامت
دست و پا گیرت نمیشوم بهترینم

 
برچسب:میلاد, حیدری,, :: :: نويسنده : Rozalya

از یه جای به بعد دیگه مغز نمیکشه

از یه جای به بعد دیگه زخم حس نمیشه (به قول معروف زخم که از عصب بگذرد دیگر حس نمیشود )

از یه جای به بعد مشکلات جزی از وجودت میشه

از یه جای به بعد به همه اونای که اعتماد کرده بودی دیگه اعتماد نمیکنی

از یه جای به بعد حتی اسم عشقتم نمیاری

از یه جای به بعد خانوادتم حسابت نمیکنن

از یه جای به بعد دلت از همه میشکنه

از یه جای به بعد تو هم میشی مثله من

از یه جای به بعد همه رو فراموش میکنی میشی تنها

به نظرت زنده هستم و زندگی میکنم یا این که نفس میکشم زنده مانی میکنم .....

 

 

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
آنچه میخواهیم نیستیم و آنچه هستیم نمی خواهیم

آنچه دوست داریم، نداریم و آنچه داریم دوست نداریم

و عجیب است ک هنوز امید به فردایی روشن داریم...
 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
نزار کسی دوست داشته باشه وقتی عاشق خودت نیستی .
 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

باید اینو از اول میفهمیدم

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت

سالها هست که از دیده‌ی من رفتی لیک

دلم از مهر تو آکنده هنوز

دفتر عمر مرا

دست ایام ورقها زده است

زیر بار غم عشق قامتم خم شد و پشتم بشکست

در خیالم اما

همچنان روز نخست تویی آن قامت بالنده هنوز

در قمار غم عشق

دل من بردی و با دست تهی

منم آن عاشق بازنده هنوز

آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش

گر که گورم بشکافند عیان می‌بینند

زیر خاکستر جسمم باقیست

آتشی سرکش و سوزنده هنوز
 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

جنسيت واقعي وجود ندارد. هر کسي قسمتي از روحيات جنس مخالف را در خود دارد.

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
بگذار هر چی میشود بشود,
من دستانم را زیر چانه ام میگذارمو غرق کودکی ام میشوم آنجا امنترین جای دنیاست.
دوستش دارم.
 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
وقتي بميرم هيچ اتفاقي نخواهد افتاد
نه روزي به خاطرم تعطيل ميشود
نه اخبار چيزي ميگويد
نه خياباني بسته ميشود
نه در تقويم خطي برايم مينويسند
تنها موهاي مادرم كمي سپيد تر ميشود
پدرم كمي شكسته تر ميشود
اقوامم چند روزي آسوده از كار
دوستانم پس از خاك سپاري هنگام خوردن غذا خنده بر لبهايشان باز ميگردد
من ، فقط تنها گور كني را خسته ميكنم
و مداحي كه از خوبي هايم ميگويد و اشك تمساح ميريزد!
 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

 اگـه پیشِـت نَبـوבَم نَگـو نیست! بِگـو بـه یـآבَمـه

اگـه اَزَت בورَم نَگـو בوره بِگـو قَلبِـش بـآ مَنـه

اگـه نـارآפَـتِـت کَـرבَم نَگـو نـآمَـرבِه بِگـو مے بَـפֿــشَمِش

اگـه رَفتَـم نَگـو رَفـت بِگـو زوב بَـرمیـگَـرבه

اگـه פֿـوابَـم نَگـو פֿـوابـه بِگـو פֿـوابَمـو مے بینـه

اگـه مُـرבَم نَگـو مُـرב بِگـو رَفتـه نِمیـذآرَטּ بَـرگَـرבِه.

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

شــانــه ات را دیــر آوردی، ســرم را بــاد بــرد
خشــت خشــت و آجــر آجــر، پیکــرم را بــاد بــرد

من بلــوطــی پیــر بــودم پــای یــک کــوه بلنــد
نیمــم آتــش ســوخــت، نیــم دیگــرم را بــاد بــرد

از غــزل هــایــم فقــط خــاکستــری مــانــده بــه جــا
بیــت هــای روشــن و شعلــه ورم را بــاد بــرد

با همیــن نیمــه، همیــن معمــولــی ســاده بســاز
دیــر کــردی نیمــه عــاشقتــرم را بــاد بــرد

بــال کــوبیــدم قفــس را بشکنــم، عمــرم گــذشــت
وا نشــد، بــدتــر از آن، بــال و پــرم را بــاد بــرد

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

بدترین نوع خودکشى امیدوار بودن به چیزاییه
که هیچوقت اتفاق نمی افته …

***************************

ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺘﯿﺴﺖ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡ
ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ . . .
ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺍﻣﺎ . . . !!!!
ﮔﺎﻫﯽ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ . . .
ﻭ ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡ
ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﺴﺘﻪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ

**************************

او رفت و انتظارش باقیست....
پشت قدمش عبور اشکم جاریست....

ای کاش بداند که پس از او عمری...
در خلوت من همیشه جایش خالیست

***************************

محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم
آنچه که اسمش را غرور گذاشته ام
برایت به زمین بکوبم
احساس من قیمتی داشت که تو برای
پرداخت آن فقیر بودی...