|
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
گاهي مسير جاده به بن بست مي رود / گاهي تمام حادثه از دست مي رود - گاهي همان کسي که دم از عقل مي زند / در راه هوشياري خود مست مي رود - گاهي غريقه اي که به سختي به دل نشست / وقتي قلب خون شده بشکست،مي رود - اول اگرچه با سخن از عشق آمده / آخر خلاف آنچه که که گفته است مي رود - بيراهه ها به مقصد خود ساده مي رسند / اما مسير جاده به بن بست مي رود ![]()
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده .. امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ! و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم! و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست .. و غمــت سـهم ِ مــن! ![]()
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
من عاشقانه میکنم نگاه بر دو چشم تو تو تازیانه می زنی به چشم و بر نگاه من چو آفتاب می شوم دمی که گرم و روشنت کنم چو ابر تیره می شوی که سد نهی به راه من خراب تر ازین کسی نمی شود که من شدم تو هرچه می کنی بکن ، سزات با خدای من ************************************************* هیچکس بامن دراین دنیا نبود/هیچکس مانند من تنها نبود/هیچ کس دردی زدردم برنداشت/بلکه دردی نیزبردردم گذاشت/هیچکس فکرمراباور نکرد/خطی ازشعرمراازبرنکرد/هیچکس معنای آزادی نگفت/دروجودم رد پایش را نجست/هیچکس آن یار دلخواهم نشد/هیچکس دمسازو همراهم نشد *************************************** اکثر ما نه به خاطر یافتن فردی کامل ، بلکه به خاطر کامل دیدن یک فرد نا کامل عاشق میشویم . . . *-*************************************** حضورت در کنار من معجزه نبود نبودنت هم فاجعه نیست فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . . . ******************************************** ![]()
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
چه دوستم داشته باشی و چه ازمن متنفر باشی در هر صورت بهم لطف میکنی چون اگه دوستم داشته باشی تو قلبت هستم و اگه ازم متنفر باشی تو ذهنتم ![]() دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد/ نه التـــمـاس هـــایم را/ و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را… به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی/ درخـتـی از غــــرور کـاشـتم… ![]() بوسه یعنی لذت دلدادگی؟لذت از شب لذت از دیوانگی/بوسه اغازی برای ما شدن/لحظه ای بادلبری تنها شدن/بوسه اتش میزند بر جسم وجان/بوسه یعنی عشق من با من بمان..... **************************************** وقتی چشم امیدتان به خدا باشد هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد ، هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید ، هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید .. *********************************************************** ![]() از جنس کدام نور بودی ستاره من؟ که جسارت با تو بودن در من جنبید؟ و من چه عاشقانه به رویت لبخند زدم و تو چه مهربانانه لبخندم را پاسخ گفتی و این شد ; "عاشقانه ی آرام "من و تو ... ![]() مهرباني را بايد از كودكي آموخت كه در كلاس نقاشي خورشيد را سياه رنگ كرد تا پدر كارگرش زير آفتاب نسوزد... ![]() پرسيـد: عشــق چيست..؟ گفتــــم : آتش است گفت: مگــــر آن را ديده اي..؟ گفتــم: نه در آن سوختــــه ام ![]() حالا که دیگر دستم به آغوشت نمیرسد و بوسیدنت موکول شده به تمامی روزهای نیامده.. حالا که هر چه دریا و اقیانوس را از نقشه جهان پاک کردی مبادا غرق شوم در رویایت باید اسمم را در کتاب گینس ثبت کنم تا همه بدانند - یک نفر با سنگین ترین بار دلتنگی روی شانه هایش - تو را دوست میداشت ![]()
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
چه جالب !!! ناز را میکشیم...... آه را میکشیم......انتظار را میکشیم.... فریاد را میکشیم... .. ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشدیم که بتونیم دست بکشیم..... ![]()
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
پارسال با او زیر باران راه می رفتم ![]()
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya
خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری ![]() |