تنها ترین ها
برای آن مینویسم که روزی دلش مهربان بود.
درباره وبلاگ


Rozalya

پيوندها
M O B I N
♕ دلشکسته ها ♕
من از پاییز غمگین ترم
سیگنال رایگان بورس
بیا تو دم در بده!
به روز ترینها
صداباران
عاشقانه
عاشقی بد دردیه
شاخه نیلوفر من
اشک گم شده
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روزایه عاشقی و آدرس bee2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 79614
تعداد مطالب : 687
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
Rozalya

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

گاهي مسير جاده به بن بست مي رود / گاهي تمام حادثه از دست مي رود - گاهي همان کسي که دم از عقل مي زند / در راه هوشياري خود مست مي رود - گاهي غريقه اي که به سختي به دل نشست / وقتي قلب خون شده بشکست،مي رود - اول اگرچه با سخن از عشق آمده / آخر خلاف آنچه که که گفته است مي رود - بيراهه ها به مقصد خود ساده مي رسند / اما مسير جاده به بن بست مي رود

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده .. امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ! و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم! و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست .. و غمــت سـهم ِ مــن!

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

من عاشقانه میکنم نگاه بر دو چشم تو تو تازیانه می زنی به چشم و بر نگاه من چو آفتاب می شوم دمی که گرم و روشنت کنم چو ابر تیره می شوی که سد نهی به راه من خراب تر ازین کسی نمی شود که من شدم تو هرچه می کنی بکن ، سزات با خدای من

*************************************************

هیچکس بامن دراین دنیا نبود/هیچکس مانند من تنها نبود/هیچ کس دردی زدردم برنداشت/بلکه دردی نیزبردردم گذاشت/هیچکس فکرمراباور نکرد/خطی ازشعرمراازبرنکرد/هیچکس معنای آزادی نگفت/دروجودم رد پایش را نجست/هیچکس آن یار دلخواهم نشد/هیچکس دمسازو همراهم نشد

***************************************

اکثر ما نه به خاطر یافتن فردی کامل ، بلکه به خاطر کامل دیدن یک فرد نا کامل عاشق میشویم . . .

*-***************************************

حضورت در کنار من معجزه نبود نبودنت هم فاجعه نیست فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . . .

********************************************

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

چه دوستم داشته باشی و چه ازمن متنفر باشی در هر صورت بهم لطف میکنی  چون اگه دوستم داشته باشی تو قلبت هستم و اگه ازم متنفر باشی تو ذهنتم

 
برچسب:فریاد, :: :: نويسنده : Rozalya

فريادها را همه ميشنوند؛هنر،شنيدن صداي سكوت است...

 
برچسب:غرور,اخرین حرف,شکست,عشق, :: :: نويسنده : Rozalya

دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد/ نه التـــمـاس هـــایم را/ و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را… به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی/ درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…

 
برچسب:بوسه,سخننان , :: :: نويسنده : Rozalya

بوسه یعنی لذت دلدادگی؟لذت از شب لذت از دیوانگی/بوسه اغازی برای ما شدن/لحظه ای بادلبری تنها شدن/بوسه اتش میزند بر جسم وجان/بوسه یعنی عشق من با من بمان.....

****************************************

وقتی چشم امیدتان به خدا باشد هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد  ، هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید ، هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید ..

***********************************************************

 
برچسب:ستاره ,من, :: :: نويسنده : Rozalya

از جنس کدام نور بودی ستاره من؟ که جسارت با تو بودن در من جنبید؟ و من چه عاشقانه به رویت لبخند زدم و تو چه مهربانانه لبخندم را پاسخ گفتی و این شد ; "عاشقانه ی آرام "من و تو ...

 
برچسب:مهربانی,کودک,خورشید,پدر,, :: :: نويسنده : Rozalya

مهرباني را بايد از كودكي آموخت كه در كلاس نقاشي خورشيد را سياه رنگ كرد تا پدر كارگرش زير آفتاب نسوزد...

 
برچسب:عشق,سوختن,دوست داشتن, :: :: نويسنده : Rozalya

پرسيـد: عشــق چيست..؟ گفتــــم : آتش است  گفت: مگــــر آن را ديده اي..؟ گفتــم: نه در آن سوختــــه ام 

 
برچسب:دل تنگی,دل, تنگ,, :: :: نويسنده : Rozalya

حالا که دیگر دستم به آغوشت نمیرسد و بوسیدنت موکول شده به تمامی روزهای نیامده.. حالا که هر چه دریا و اقیانوس را از نقشه جهان پاک کردی مبادا غرق شوم در رویایت باید اسمم را در کتاب گینس ثبت کنم تا همه بدانند - یک نفر با سنگین ترین بار دلتنگی روی شانه هایش - تو را دوست میداشت 

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

 چه جالب !!! ناز را میکشیم...... آه را میکشیم......انتظار را میکشیم.... فریاد را میکشیم... .. ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشدیم که بتونیم دست بکشیم.....

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

پارسال با او زیر باران راه می رفتم

امسال راه رفتن او را با دیگری در زیر باران اشک هایم دیدم

شاید باران پارسال اشک های فرد دیگری بود .

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری 
                                                     بگی اروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری
خدا جون میگن تو خوبی مثه مادرا میمونی
                                                     خداجون میشه یه کاری بکنی به خاطر من؟
من میخوام که زود بمیرم اخه سخته زنده موندن
                                                       خدا جون تو تنها هستی میدونی تنهایی سخته
زنده بودن یا مردن من واسه اون فرقی نداره
                                                        خدا جون میخوام بمیرم تابشم همیشه راحت
ولی عمر اون زیاد شه حتی واسه یه ساعت

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

بساط کرده ام ...و تمام نداشته هایم را .به حراج گذاشته ام ....بی انصاف چانه نزن ....حسرت هایم به قیمت عمرم تمام شده

***************************  

به اسم آشنایی رفاقتی به پا کردی به نام اون رفاقت دیدی با من چه ها کردی شدی درد و دوای من شدی مثل خدای من شدی درد آشنای من شروع انتهای من

***************************************  

چیزیم نیست ، خرد و خمیرم فقط همین
                              
کم مانده است بی تو بمیرم ، فقط همین
                   
از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز
          
در عمق چشم های تو گیرم ، فقط همین .

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

حکایت ما آدم ها ........ حکایت کفشهاییه که ....... اگه جفت نباشند ......
هر کدومشون ........هر چقدر شیک باشند ........ هر چقدر هم نو باشند تا
همیشه ...... لنگه به لنگه اند ......................
کاش .......
خدا وقتی ادم ها رو می آفرید ........ جفت هر کس رو باهاش می افرید
........
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها ....... به اجبار
خودشون رو جفت نشون نمی دادند  
 

من میخوام یه جورای برم تو فلب غصه ها
بشکنم طلسم جادوگرو با گرز طلا
من میخوام با داشتن دنیا زیرو رو کنم
هر چی غصه است بگیرم غم وبی ابرو کنم
 

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

بر كه نمیگردم هیــــــــــــــچ !
 
عطـــر تنـــــم را هـــم، از كـوچــــه هـاي
پشـــتـــــــِ سرم جمـــع می كنــم كه لــــم ندهـــی روي مبــــل هاي "راحتــــی"
با خــاطـــــــره هایـم قـــدم بـــزنی . . .!!!  

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

 

گاه آرزو میکنم …

کاش هرگز نمیدیدمت تا امروز غم ندیدنت را بخورم

کاش چشمان معصومت به چشمانم خیره نمیشد تا امروز چشمان من به آن لحظه

بهانه بگیرند و اشک بریزند ، کاش حرفهای دلم را به تو نگفته بودم ، تا امروز

به خودم نگویم ” آخه اون که میدونست چقدر دوسش دارم . . . “

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

کسی که عاشق می شود نیازی به شناختن ندارد که عشق فقط خوبی می بیندو بس
کسی که عاشق می شود نیاز به اعتماد ندارد هر چه را که معشوق پسندد می پسندد
عاشق واقعی باش تا دنیایی جدید را بینی
که غیر از عشق چیزی نیست
می توانی عشق اسمانی داشته باشی
اری عاشق خدا باش
تا دنیا را به دست اوری
همچنین عشق زمینی را 

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

 

سخت ترین دوراهـی:
دو راهی بین فراموش کردن و انتظار است.
گاهی کامل فراموش میکنی
و بعد میبینی که باید منتظر می ماندی.
و گاهی آنقدر منتظر می مانی که
میفهمی زودتر از اینها باید فراموش می کردی…..!
 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

شخصيت منو با برخوردم اشتباه نگيرید....

شخصيت من چيزيه که من هستم ،

اما برخورد "من" بستگي داره به اينکه " شما " کي باشيد...

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

چیزهایی در زندگی هست که برچسبی روی خود دارند با این مضمون :« تو قدر مرا
نخواهی دانست , مگر اینکه مرا از دست بدهی و دوباره به دست بیاوری

 
برچسب:عشق,نازنین,غرور,دوست داشتن, :: :: نويسنده : Rozalya

 

دیروز عشقمان را بیش از غرورش دوست می داشت
وامروز غرورش را بیش از عشق
از طرف من ....کسی..که دیروز هم عشقمان را دوست می داشت
وامروز بیشتر...وفردا هم باز بیشتر..
خواه نازنین درک کند یا نه

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

پسره میگه من عاشقتم میخوام باهات ازدواج کنم. دختر: خونه داری؟ نه... دختر حرفشو قطع میکنه: بی ام و داری؟ ... نه... ... ... ... ... چقدر حقوق میگیری؟ پسر: حقوق ندارم آخه... دختر: برو گمشو چی فکر کردی به من پیشنهاد دادی؟ و میره پسر با خودش می گه: من چندتا ویلا دارم خونه واسه چی؟ یه پورشه با بنز دارم بی ام و دوست ندارم. چجوری حقوق بگیرم وقتی خودم مدیر شرکتم؟ و اینگونه بود که پسر رفت و دختر تـــــُـــرشید

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

چه واژه قشنگیست  "عشق"  : من عا شقه  "او"  و  "او" عاشقه  "او"  و " او" هم عاشقه.....

خدا یا تو که عشق را افریدی پس چرا این عشق این قدر به هم خوردس او کیست که من به خاطرش فراموش شدم و او کیست که او به خاطرش فراموش شده است .

امده ام باکوله باری پراز هیچ ,

تو که میدانستی من عاشقم عاشق ترم کردی برای چه ,شاید ضرب شکستم بیشتر باشد

 

 
برچسب:, :: :: نويسنده : Rozalya

چه خوب است که تو هستی!

هستی وقتی بیمارم ؛

هستی وقتی بیدارم ؛

هستی وقتی بیزارم ؛

هستی وقتی بی حالم ؛

هستی وقتی بی تابم ؛

خدای من ؛

دلم را اسیر آرزوهای کودکانه مکن ؛

آرزوم رو از من نگیر......

ومرا چون بهار شاداب کن !

خدای زیبای من !

چه خوب است که تو هستی....

وچه خوب است که تو را دارم...!

 

صفحه قبل 1 ... 18 19 20 21 22 ... 23 صفحه بعد